برکوچه «دخل» من نوشته: بنبست
در کوچه «خرج»، پای مخلص بشکست
امروز که شاغلم، چه وضعی دارم؟
ای وای ز روزی که شوم بازنشست!
***
دوش دیدم که خلایق سر خود شانه زدند
سوی صف، باز برون از در هر خانه زدند
گفته بودند مقامات: تورم کم شد
«چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند!»