یادداشتی بر کتاب «فرهنگ اصطلاحات جانوران سیاسی»

وقتی سیاستمدار سر شوخی را باز می‌کند...

وقتی سیاستمدار سر شوخی را باز می‌کند...
یادداشتی از سیدعمادالدین قرشی (نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی)
شنبه ۰۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۰
کد خبر :  ۱۵۲۴۰۷

 

فرهنگ اصطلاحات جانوران سیاسی (1978، نشر هارپرکالینز) کتابی است به قلم یوجین مک‌کارتی (سیاستمدار) و جیمز کیل‌پاتریک (روزنامه‌نگار) با تصویرسازی‌های جف مک‌نلی (کاریکاتوریست) که در سال 1396، با ترجمه میترا هوشیار (نشر تاش، 96 صفحه) منتشر شد و خوشبختانه این روزها چاپ دوم آن به بازار نشر راه یافته و در دسترس علاقمندان قرار دارد.

کتاب با یادداشت کوتاهی از مترجم و پیشگفتار مولفین آغاز شده و سپس ضمن معرفی و توصیف 40 گونه مصور (تخیلی) جانوری، با ذکر برخی پی‌نوشت‌ها و اشاره به بیوگرافی مولفینش به پایان می‌رسد. حال و هوای انتشار نسخه اصلی کتاب مربوط به سال 1978 و ابتدای ورود جیمی کارتر به عرصه سیاست آمریکا و جدال همیشگی احزاب لیبرال و محافظه‌کار است. زمانی که انتقاد از سیاستمداران کار بسیار دشوار و پر هزینه‌ای می‌نمود. هنر نویسندگان و تصویرگر کتاب را بایستی ترسیم دقیق واقعیت‌های دراماتیک تلخ سیاسی و تبعات اجتماعی و فرهنگی آن بر پیکره امریکا در دهه 70 به زبانی طنز دانست یا همان داستان همیشگی «آنکه می‌گرید یک درد دارد و آنکه می‌خندد هزار و یک درد» دانست. در پشت‌جلد، به تعبیر منتقد روزنامه بالتیمور نیوز امریکن، کتاب «بسیار بامزه و حاوی طنز برنده و غیرمستقیم درباره تعابیر و مفاهیم سیاسی و بوروکراسی» و همچنین از قول منتقد روزنامه واشنگتن‌پست «جذاب و خوشایند، تحسین‌برانگیز، بی‌همتا...» معرفی شده است. در این نوشتار کوتاه نگارنده می‌کوشد به معرفی کتاب حاضر بپردازد.

جملگی بر این قول متفقیم که وقتی قدرت‌ سیاسی به اسلحه (حاکمیت رسانه، ایدئولوژی، قانون‌گذاری و...) پناه می‌برد، توده‌ها هم به شوخی و طنز رو می‌آورند و همین طنز در درازمدت سبب می‌شود سلاح قدرت‌های حاکم سیاسی دیگر کارآمد نباشد. در واقع شوخی‌طبعی (در اینجا طنز) توده‌ها با حاکمیت سیاسی، سلاحی است که در بی‌سلاحی بدست می‌گیرند. شوخ‌طبعی طنزآمیز، آخرین مرحله تکامل نقد است که مخاطبان عام بدان سمت و سوی سیاسی و اجتماعی داده‌اند. با این حال فروید معتقد بود «شوخی در منطق فلسفی‌اش به اندازه کارکردش در زندگی روزمره جدی گرفته نشده است». این عبارت، خود در نظر خواننده تناقضی جدی پدید می‌آورد. به‌نظر شوخی برای جدی نگرفتن است، پس چرا باید آن‌را جدی گرفت؟

می‌توان گفت خندیدن عملی انسانی است. کوتاه‌ترین فاصله بین دو نفر «خنده» است، هرچند خنده اقسام و مراتب مختلفی دارد. شاید شباهت واژه فکاهی (Humour) به انسان (Human) نیز در این فقره بی‌دلیل نباشد. اگر ما به رفتار حیوانات در سیرک می‌خندیم، به‌واسطه ارتباط آن با رفتار انسانی است. به قول برگسون در «رساله خنده»، «آنچه باعث خنده می‌شود احساس نبودن و فقدان است». احساسی که نبودن خود را، به‌واسطه‌ پیش‌فرض‌های آشنای تجربه زیستی به ما معرفی می‌کند. پس خنده زمانی پدید می‌آید که جای خالی چیزی، کسی، یا رفتاری، معلوم با فقدانش یا جابجایی آن با عنصر نامتجانس پر می‌شود و گسستی در پیش‌فرض‌های منطقی ذهن بیننده، شنونده و خواننده پدید می‌آید. البته شوخی (طنزآمیز) در نگاهی حتی گذرا، شخصیتش را از خندیدن صرف جدا کرده و خودش را در اشکال مختلفی نمایش می‌دهد. این سعی ماجراجویانه در ارتباط با قدرت در مواردی حضور جدی‌تر می‌یابد که شاید در شکل عادی امکان نزدیک‌شدن به آن کم و محدود باشد نظیر موضوعاتی همچون جنسیت، سیاست، طبقه و جایگاه اجتماعی، هویت‌فرهنگی و... .

در اینجا فکاهی (شوخی)، نقش وجوه کارکردی مختلفی را ایفا می‌کند. وجه نخست، شاید کارکردی است که به‌مثابه مکانیسم دفاعی دارد تا در درجه اول از شدت خشونت بکاهد. به زبان ساده‌تر، وقتی جامعه‌ای در سطوح توده‌ها با واقعیت‌های سهمگین، از جمله سیاست‌های غلط داخلی و خارجی روبرو می‌شود و قادر نیست امر مربوطه را بپذیرد و حتی نمی‌تواند مفاهیمی بسازد که این واقعیات را قابل فهم کند، در چنین برخوردی به شوخی روی می‌آورد که این همان وجه دیگر یا روند ساده‌تر‌ کردن مساله نیز هست و در نهایت، راز نهفته شوخی(طنز مستتر) قرار دارد که نویسنده با کمک آن یخ‌ها را آب کرده و فضا را حتی برای منتقدش صمیمی‌تر می‌کند.

مک‌کارتی و کیل‌پاتریک در «فرهنگ اصطلاحات جانوران سیاسی»، از همین مکانیسم استفاده کرده و مدخل‌های بسیار جالبی را منطبق با ادبیات سیاسی دهه 70 امریکا پی‌ریزی می‌کنند. طیف سیاسی، تورم، کسری بودجه، نماینده، تولید ناخالص ملی، شاخص‌های اقتصادی و... از جمله عناوینی هستند که در شرح هر کدام، با استفاده از ادبیات رایج دایره‌المعارف‌نویسی، کنایات، استعاره‌ها، اشارات و ارجاعات زیرکانه‌ای به مناسبات قدرت ناسیونالیستی امریکا زده می‌شود. خشونت پنهان (طنز) و در حجابی که با سیروسفر در دنیای جانوران تخیلی معرفی و رونمایی می‌شود.

به‌عنوان مثال در مدخل «کوانتوم جهنده» (ص72) چنین آمده «کوانتوم جهنده اولین‌بار در حوزه ریاضیات و فیزیک کشف شد. بعدها به حوزه علوم‌سیاسی مهاجرت کرد و در حال حاضر تقریباً به‌طور کامل در حوزه امورخارجه سکنی گزیده است، جایی که جهش‌هایش نه‌تنها بی‌اراده و زورکی‌ست، که بی‌نظم و اله‌بختکی‌ست... . در جمهوری خلق چین بود که کوانتوم برای اولین بار دیده شد. وقتی که آقای نیکسون اولین بازدیدش را از پکن انجام داد، بعد از این ملاقات گفتند که جمهوری چین جهش کوانتومی به‌سوی قرن بیستم خواهد داشت!». برای درک بهتر این مدخل، لازم به ذکرست که کسینجر (وزیر امورخارجه وقت ایالات‌متحده) در طول سفرش به پاکستان (1971) به‌طور مخفیانه به پکن سفر و مقدمات دیدار سال بعد نیکسون (رئیس‌جمهور) را فراهم کرد. نیکسون در سفر به چین (که در آن ایام دشمن استراتژیک امریکا تلقی می‌شد)، پس از 25 سال به جدایی این دو کشور خاتمه داد و این را بزرگترین دستاوردش می‌دانست اما همین مساله از نظر سیاستمداران امپریالیست امریکایی، شکست بزرگی برایشان محسوب می‌شد. پس می‌بینیم که چنین توصیفی از اصطلاح «کوانتوم جهنده» همان خشونت نقابداری (طنزی) است که به قیمت آزرده شدن یک طیف (جریان سیاسی) و خنده سایرین تمام می‌شود.

همین‌جا بد نیست اشاره کنیم که در راستای فهم بهتر طنز ترجمه شده کتاب، طبعاً خواننده بایستی تا حدی دانش سیاسی، و حافظه تاریخی و مطالعات مربوطه را دارا باشد و شاید همین امر سبب شود که کتاب برای همه طیف‌ها جذابیت نداشته باشد. خوشبختانه به‌لطف ترجمه روان و ذوق‌آمیزانه مترجم، از عبارت‌ها و معادل‌های اسامی تخیلی جانوران، مخاطب کمتر دچار سردرگمی می‌شود. این کتاب برخلاف نمونه پارودی‌های شبه‌تاریخی، در گستره علمی (دانش زیست‌شناسی) قرار می‌گیرد. در این حوزه، مترجم باید بکوشد علاوه بر بازگرداندن یا بازآفرینی شوخ‌طبعی‌های مولفین به فارسی، داده‌های علمی (پس از گذشت قریب نیم قرن) را نیز با دیده احتیاط و بدبینی بازبینی کند و در صورت لزوم به حک و اصلاح بپردازد. و همین مساله ارزش ترجمه نقیضه (پارودی) کتاب را دوچندان می‌کند.

در نگاه اجمالی، پارودی مک‌کارتی و کیل‌پاتریک از نمایه‌نویسی هجوآلود فرهنگ واژگان سیاسی دهه 70 امریکا به دنیای جانوران خیالی حرف تازه‌ای نیست. تشبیه حالات انسانی به خلقیات حیوانی یا حتی خواندن کسی به نام جانوران، از گذشته بسیار دور در میان هجاگویان رواج داشته است. طنزپرداز شخصیت‌هایش را از میان حیوانات انتخاب می‌کند ولی در اصل این انسان‌ها هستند که از زبان حیوانات سخن می‌گویند و همین فرصت کم‌نظیری را به طنزنویس می‌دهد تا از فرد و اجتماع حاکم انتقاد کند. نمونه‌های فراوانی از این نوع را می‌توان در ادبیات جهان و حتی ایران  یافت و دید. ویل کاپی در آثاری نظیر «چطور منقرض شویم، 1941» (How to Become Extinct)، «چطور برای دوست خود از میمون‌ها تعریف کنیم، 1931» (How to Tell Your Friendd from the Apes)، «چطور یک وامبت را به طرف خود بکشانیم، 1949» (How to Attract the Wombat) به معرفی طنزآمیز از گونه‌های جانوری (براساس مشاهداتش از باغ‌وحش برانکس) پرداخته بود. اما تفاوت نگاه مک‌کارتی و کیل‌پاتریک، بازآفرینی عجایب‌المخلوقات تازه‌ای هستند که زاده عالم سیاست، جامعه و رسانه هستند. در واقع،  وجهی که این کار را از سایرین متمایز می‌کند، اینست که مک‌کارتی خود از رجال سیاسی است و این جنس (طبقه) را به‌خوبی می‌شناسد و بزرگترین هجو ممکن را در عنوان کتاب یعنی «جانوران سیاسی» به‌مثابه و معادل «سیاستمداران» بر روی جلد آورده است.

پس اگرچه اسامی سیاسیون و اصطلاحات رایج میان‌شان در دوره‌های مختلف تاریخی ممکن است متفاوت باشد اما توصیف ویژگی‌ها و خصایص هر کدام از جانوران سیاسی و همزادپنداری با ایشان همچنان یکسان وسازگار است. اینکه مخاطب امروز پس از گذشت نیم‌قرن می‌بیند، همان رفتارها و همان ادبیات طبقه حاکم سیاسی برای امروز هم در حال مدل‌سازی و پیاده‌سازی است و شرایط هرگز بهتر نمی‌شود، نگاه هوشمندانه‌ای بر ماجراست. برای مثال به مدخل «افکار عمومی» (ص58) دقت کنید «او بیشتر به‌خاطر داشتن سیستم گوارشی‌اش موردتوجه قرار گرفته است. افکار عمومی نشخوار می‌کند و سه شکم دارد اما فقط غذاهای نرم و آبکی را می‌خورد زیرا سنگدانی برای هضم غذاها و واقعیات سفت و سخت ندارد. او اسکلت درست و حسابی ندارد...»

تشبیه انسان به حیوان یا ارجاع خصایص انسانی به حیوانات عامل راهگشایی برای منتقدی (مک‌کارتی) است که قصد انتقاد طنزآمیز دارد. این اشارات به دنیای جانوران دستاویز خوبی برای گفتن یا نوشتن از رجالی است که نمی‌توان با ذکر اسم و رسم‌شان، علناً از ایشان انتقاد کرد. مک‌کارتی (سیاستمداری در مقام طنزپرداز) دستکم به دو دلیل از این روش استفاده می‌کند. دلیل نخست شاید فرار از بازخواست و مجازات (قانونی) است، چراکه ریشخند مستقیم و بدگویی از رجال سیاسی و قربانیانش را کاری ناممکن یا خطرناک می‌بیند. دیگر آنکه، با تشبیه قربانیانش به حیوانات، جایگاه‌شان را از مقام رفیع و بلندی که برای خودشان متصور هستند به حد حیواناتی که کاری جز زیست طبیعی برای بقا و تولید مثل ندارند، تنزل می‌دهد. گاهی در تشبیه حالات انسانی به حیوانات، طنزنویس ویژگی‌های اخلاقی ناپسند رجال سیاسی را با تشبیه به حیوانی که به آن صفت معروف است، نظیر مکاری روباه، تن‌پروری خوک، حماقت خر، کینه‌ورزی شتر، مفت‌خوارگی کرکس و... نشان می‌دهد و دنباله همین نگاه را کارتونیستی چون مک‌نلی در خلق حیوانات تخیلی‌اش تجربه می‌کند. [حتی تعدادی از این جانوران، براساس ظاهر، و نه معنای کلمات (انگلیسی) تصویرسازی شده‌اند. این‌گونه اسامی، تا حد ممکن، به همان روش تحت‌اللفظی ترجمه شدند تا طنز متن اصلی نیز از بین نرود]. 

به گفته الکساندر پوپ «یک تحقیق و مطالعه درست و شایسته در باب انسان، تحقیق بر روی حیوانات است»، پس مک‌نلی، با سابقه درخشانی (از جمله برنده جایزه پولیدزر در بخش طراحی)که از او به یاد داریم در طنز ترسیمی (کارتون/کاریکاتور) کاراکترهایی (جانوران) که وجوه پیچیده و بی‌شماری دارند، را به کاراکتری تلفیقی تقلیل می‌دهد که صرفاً اندامی کاریکاتوری دارد. او که از تسلط خوبی در قلم‌گیری، هاشور و شناخت فیگور حیوانات برخوردار است، از منظر دانشنامه‌های جانورشناسی، طرح‌های هجایی این مخلوقات تخیلی را با نادیده گرفتن تمام وجوه‌شان  و تنها با تاکید بر یک تا دو وجه از ابعاد هویتی بازآفرینی می‌کند. اژدهای کمودوای که چرتکه به بغل دارد (هدف انعطاف‌پذیر)، کرکسی با شمایل فرشته مرگ همراه با تبر و کتاب‌مقدس (اصلاحات)، آفتاب‌پرستی با بدن قورباغه و پای کانگورو (طیف سیاسی)، خارپشتی که همچون تنبل به درخت آویزان است (مقامات دست‌نیافتنی)، تمساح فربه‌ای که براساس قانون شناوری تنها چشمانش از سطح آب بیرون مانده با دست و پای اردک‌گونه (موازنه سیاسی نوظهور)، خرگوشی شاخ‌دار با بدن لاک‌پشت و دمی طاووس‌گون (هردمبیل)، خرسی با سر موش‌وار (افکار عمومی)، اسبی که چهارنعل و افسار گسیخته می‌تازد (تورم)، خرگوشی با کلاه فوتبال امریکایی بر سرش و با بدن کانگورو(کوانتوم جهنده)، ... از جمله همین عجایب‌المخلوقات‌اند.

لابلای طرح‌های مک‌نلی، چه آنها که بر زمینه‌ای خالی تصویر شدند و فضای بی‌زمان و مکان را در برابر بیننده قرار می‌دهند و چه آنها که شامل منظره‌پردازی با حفظ کنتراست خطی و هاشورند، در مواردی مرزی باریکی از کاریکاتور و گروتسک دیده می‌شود. می‌دانیم که در کاریکاتور عوامل متضاد و ناهمگون بهم در نمی‌آمیزند و عناصر به قلمرو یکدیگر تجاوز نمی‌کنند. در کاریکاتور واکنش ساده و مستقیم است اما دیدن این موجودات غول‌آسا، شکم‌باره، انسان‌نما و... از مک‌نلی ما را به فضای پریشان و پیچیده گروتسک اما در عین حال مضحک وارد می‌کند که خود نوعی پارودی تصویری نیز بشمار می‌رود و به‌قول شارل بودلر این «کاریکاتور خنده ناب است» و چه بجا تجسم تصویری از تصور یوجین مک‌کارتی و جیمز کیل‌پاتریک مهیا شده است.

در این سرزمین پهناور (ایالات‌متحده)، با این حجم از جانوران گوناگون که تقریباً تمام تنوع زیستی را شامل می‌شوند، خبری از انسان نیست. موجودی که خود توانایی شوخی کردن، خندیدن و خنداندن دارد، خود ناپدید و گونه منقرض‌شده و در سایر موجودات هبوط کرده است، همین امر رمز بقا و زیست این همه گونه متکثرشده است. این را زمانی بهتر می‌فهمیم که از ارتفاعی دیگر به این سرزمین و موجوداتش نگاه کنیم و این همان تعبیر بُعد زمان است. طنز چیزی جز نشان دادن بلاهت و حماقت نیست. امروز با خواندن (ترجمه) مدخل‌های مک‌کارتی و کیل‌پاتریک می‌خندیم و به تفکرات و تصمیمات اشتباه و مضحک سیاستمدارانی می‌اندیشیم که در زمانه خود نه‌تنها احمقانه نبودند که گاه در حد مانیفست و ایدئولوژی مهم و پرطمطراق بودند. تبعات تصمیمات سیاسی این قماش فکری، نظم جهانی را تا دهه‌ها متلاطم کرده است. امروز اما از آن زمان فاصله (ارتفاع) گرفتیم و سطح خود را بالاتر برده‌ایم، و تنها واکنش‌مان خنده است. این همان انتقام اهل تامل، هنر و اندیشه از ابتذال و جهل و جور و بیداد است که در طنز وشوخی عیان و آشکار می‌شود.

بد نیست در پایان کمی هم به حال و هوای صفحه‌آرایی کتاب (کارگاه گرافیک هیچ) اشاره و توجه کنیم. قطع کتاب کمی کوچکتر از رقعی است که آن‌را برای مخاطب خوش‌دست‌تر می‌کند. همچنین برای نزدیک‌تر شدن به فضای طراحی‌های مک‌نلی، تاپیوگرافی عناوین مدخل‌ها نیز به‌صورت دستی (علی جهانشاهی، که خود کارتونیست هست) صورت گرفته و نتیجه کار سبب خوش‌خوان‌تر شدن محتوا شده است و از این حیث کتاب نمره قابل‌قبولی می‌گیرد. مترجم کوشیده است در انتقال مضمون، به‌درستی از تعابیر و اصطلاحات مناسب بهره ببرد و از این نظر تقریباً محتوای متنی ویراست‌داری شده است.

در نهایت باید گفت «فرهنگ اصطلاحات جانوران سیاسی»، کتابی‌ست فکاهی با فرم پارودی، که شوخی‌هایش گاه نقد اجتماع است و گاه طعنه به سیاسیون می‌زند. همه شوخی‌های صورت‌گرفته  به یک اندازه شیرین نیستند، حداقل این می‌تواند متاثر از محدودیت‌های زبانی ترجمه نیز بوده باشد که در انتقال تام محتوا ناتوان است. برخی شوخی‌ها مربوط به زمان و مکان خاصی هستند و خواننده اگر شان نزول‌شان را نداند، به راحتی به لطف آن پی نمی‌برد، اگرچه مترجم به‌درستی کوشیده با اضافه کردن بخش پی‌نوشت‌ها این نقصان را بپوشاند. جنس شوخ‌طبعی مک‌کارتی و کیل‌پاتریک در این کتاب به دنبال براندازی یا مبارزه نیست بلکه بیشتر انتقاد از سیاست داخلی و خارجی امریکا در دهه 70 است. البته انتقاد را هم می‌توان گونه‌ای از مبارزه دانست و این بهترین حالت استفاده از طنز در مواجهه با عامل هزار چهره و فتان قدرت است. اندکی طنز به از بسیاری!.

 

سیدعماد‌الدین قرشی، دفتر طنز حوزه هنری

 

 

ارسال نظر