مشک دور از دست گریان است

مشک دور از دست گریان است
سروده فاضل نظری
پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۰
کد خبر :  ۱۵۰۳۷۹

با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک

لم تقُل شی سِوا قُم یا اخا أدرک أخاک

 

مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر

مانده در صحرا لبی خندان و جسمی چاک‌چاک

 

عِندَما کُل یَرون الموت اَحلی مِن عَسَل

خاک گلگون را نمی‌شویند جز با خون پاک

 

کُل من فِی الموکَب قال خَذینی یا سُیوف

تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک

 

یَلمع النّور الَذی سَمّاه مِصباح الهُدی

تا قیامت می‌درخشد این چراغ تابناک

 

داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست

نور هرگز در شب ظلمت نمی‌گردد هلاک

 

ارسال نظر