قربانپور: شاخص‌های هنر انقلاب، همان شاخص‌های پدیده انقلاب است

قربانپور: شاخص‌های هنر انقلاب، همان شاخص‌های پدیده انقلاب است
ناصر قربانپور پژوهشگر و منتقد ادبی معتقد است: هر انقلابی برای تغییر در دیدگاه‌ها و اندیشه و زیبایی‌شناسی و اخلاق انسان‌ها به راه می‌افتد و اگر نتواند تغییرات لازم را در ساخت و آگاهی و انسانیت آنان به‌وجود بیاورد، در درون خود می‌میرد و نسل‌هایی را نیز در گرداب، گرفتار و نابود می‌‌کند. به گزارش ستاد خبری هفته هنر انقلاب، ناصر قربانپور پژوهشگر و منتقد ادبی متولد سال ۱۳۴۶ بیجار و دارای مدرک کارشناسی علوم اجتماعی است. وی علاوه بر عضویت در چندین انجمن ادبی شهرستان بیجار و عضو هیئت رئیسه خانه هنرمندان بیجار، مدتی سرپرست حوزه هنری شهرستان بیجار بوده است. به مناسبت هفته هنر انقلاب، گفت‌وگوی با این پژوهشگر هنری و ادبی را در ادامه می‌خوانید:
دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۲
کد خبر :  ۱۳۸۱۲۴

به گزارش ستاد خبری هفته هنر انقلاب، ناصر قربانپور پژوهشگر و منتقد ادبی متولد سال ۱۳۴۶ بیجار و دارای مدرک کارشناسی علوم اجتماعی است. وی علاوه بر عضویت در چندین انجمن ادبی شهرستان بیجار و عضو هیئت رئیسه خانه هنرمندان بیجار، مدتی سرپرست حوزه هنری شهرستان بیجار بوده است.

به مناسبت هفته هنر انقلاب، گفت‌وگوی با این پژوهشگر هنری و ادبی را در ادامه می‌خوانید: 

بعنوان شروع مصاحبه از نظر شما شاخصه‌های هنر انقلاب چیست؟

بایدنخست تعریفی مختصرازانقلاب ارائه شود،وسپس به مناسبات ونهادهای دیگری که می‌تواندبازیرساختارهای اجتماعی ارتباط داشته باشد،پرداخته‌شود. همچنانکه‌مستحضریدانقلاب‌درادبیات‌علوم‌اجتماعی،نوعی تغییرساختاری وخونین درجهت درهم شکستن ساختارهای گذشته جامعه وجایگزین ساختن ساختارهای جدیدتعریف شده است.به عبارتی دیگرهنگامی که‌ساختارهای کلی جامعه درمعرض تغییرقرارمی‌گیرد،زیرساختارهاونهادهای دیگر رابه همراه خود دچارچالش می‌کندوتغییری فرمیک ومحتوایی به آنهامی‌دهد. یکی اززیرساختارهای جامعه که تابعی ازکلیت‌اجتماع‌است‌زیرساختارفرهنگ‌است. فرهنگ‌نیززیرساختارهای‌دین،آداب‌‌ورسوم،هنجارهاوآموزش،ایدئولوژی،علم وهنرراشامل می‌شود.هنرجزئی کوچک ازساختاربزرگ فرهنگ است که درکنارسایرعوامل فرهنگی،تاثیرات شناختی وذهنی وزیبایی شناسیک رابه همراه تغییرات اجتماعی درخودمنعکس می‌کند. همچنانکه جامعه مانند رودخانه‌ای همیشه درحال تغییروسیلان است، هنرنیزبه تبع فرهنگ وجامعه همیشه درحال تغییروصیرورت‌است که هیچگاه توقف ندارد. ازآنجایی که انقلاب تغییری بنیادین درتمامی ارکان جامعه رابه وجودمی‌آورد، هنرنیزجزئی ازنظام فکری وزیبایی شناسیک هنرمنداست که ایدآل‌های انقلاب رادرخودمنعکس می‌کند. بنابراین هنرمانند انقلاب دریک تغییرذاتی وهمیشگی مشترک است.

دوم‌آنکه‌روبه سوی مولفه های موردپسندانقلاب‌دارد. اگرانقلابی،عدالت راسرلوحه کارخودقراردهد،هنرباتوانایی زیبایی شناسیک‌ خودعدالت‌راجستجومی‌کند.ومقوله‌های‌ذاتی‌خودرادرقالب‌عدالت‌بیرون‌می‌ریزد.انسانیت،اگرمحورسوم یک انقلاب باشد.هنررویکردانسانی را ازرویکردهای ضدانسانی متمایزمی‌کند.وبه‌انسان وانسانیت توجه دارد. اگرکمال ورشدآگاهی واخلاق وتفکرادعای یک انقلاب باشد،هنرنیزکمال ورشدخودرادرانسانی زیستن،رشدآگاهی وشناخت افرادجامعه وکمال فکری آنان می‌داند.هنرنیزبه تبع ایده‌آلهای انقلاب سعی درآگاهی بخشی،عدالت،برابری،کمال ورشدآگاهی،عقلانیت،پاکی،انسانیت،رشداخلاق‌اجتماعی،حذف نابرابری‌های ویرانگر وگسترش صداقت وراستی و...خواهدداشت.بنابراین شاخص های هنرانقلاب همان شاخص های پدیده انقلاب است.

از نظر شما آیا هنر انقلاب ژانری مستقل در هنر می‌باشد ؟ و آیا هنر انقلاب هنری پویا شده است؟

همچنانکه درسوال اول مطرح کردید.انقلابهاسوای زیاده‌رویی‌های دوران اولیه خودکه دوران ایدئولوژیک وخون‌ریزی آنست.سعی دارد هنری متعادل وانسانی راپرچمداری کند وسعی دربازگرداندن انسانها به ریل‌های متعادل انسانی دارد.وگرنه ژانری متفاوت نیست.هنرمتعادل وانسانی وانقلابی هیچگاه نمی‌پذیردکه دردستگاه امپریالیسم به عنوان ابزارجنسیت وفریب واستحصال سودبه نظرآید وازطرف دیگرنمی‌تواندخودرادردست طبقات فقیروبی چیز،گنگ والکن ببیند.بنابراین براساس ذات نوجوی خودهمیشه روبه سوی تعادل شناختی وانسانی دارد.وهمیشه پویاست.

شما در مسیر رشد و توسعه هنر انقلاب چه موانع و چالش‌هایی را می‌بینید؟ و آیا راهی برای برون‌رفت از این موانع دارید؟

اگرانقلاب نتواندانسان‌های اجتماعی رادرجهت رشدوآگاهی وکمال عقلی وانسانی توسعه دهد،به تدریج انسانها به عنوان متغیرهای اجتماعی عادت پذیردرالگوهای کهنه وصلبی منجمدمی شوند و این دورنماهای تاریک راپیش روی دیگرمردمان قرارمی دهند وآنان را وادار به تبعیت آن می‌کنند.زیراکه گفتمان‌هنر،گفتمان اقلیت است.وهرکسی هم نمی‌تواندهنرمندباشد.بنابراین همین اقلیت متصلب درچارچوب رکودباقی می‌مانندوتاریکی وظلمتی پیش روی آنهاقرارخواهدگرفت.واین چارچوب های کهنه تنگ وتاریک رابرای دیگران هم درنظرمی‌گیرندوجزآن راباطل می‌دانند.

به نظر شما چه موضوعاتی در آفرینش هنر متعهد مغفول مانده است؟

هرانقلابی برای تغییردردیدگاهها واندیشه وزیبایی شناسی واخلاق انسانها به راه می افتد.واگرنتواندتغییرات لازم رادرساخت وآگاهی وانسانیت آنان بوجودبیاورد،دردرون خودمی‌میرد.ونسلهایی رانیزدرگرداب گرفتارونابود
می‌‌کند.بنابراین هرانقلابی به رشدآگاهی،شناخت وعلم،وگسترش تمدن وبهبودوضع زندگی انسان‌هاوآموزش مداوم بایدنظرداشته باشد.وهنرنیزبه تبع آن مدام درحال گسترش خواهدبود.درغیراین صورت هنرنیزدرگرداب جهالت انقلابهاگرفتارخواهدشد.بزرگترین مانع رشدوتوسعه هنرانقلاب آنست که انسان اجتماعی سیررشدخودراپایان یافته تلقی کندوخودراانسان ترین وکامل ترین نوع انسان بداندودیگران راپست تروضعیف تروعقب مانده تر.به عبارتی دیگرهنگامیکه فردانقلابی خودراکاملتروانسان ترازدیگران تلقی کندنقطه پایانی برتمام گزاره‌های رشدوتکامل وانسانیت خواهدنهادودردام توهمات خودبزرگ بینی اسیرخواهدشد.یک هنرمندانقلابی تازمان مرگ بایدخودراانقلابی بیانگاردوازقضاوت درخصوص خودودیگران واحساس خستگی درادامه راه پرهیزکند.

آیا از نگاه شما هنر انقلاب از طرف مردم مورد اقبال قرار گرفته است و اگر نه چطور می‌توان این اقبال را ایجاد کرد؟

گرچه گفتمان هنر،گفتمان اقلیت است،اماهنرانقلابی تمام تلاش همیشگی خودرامصروف آن خواهدکردتاباتعالی ورشدآگاهی وشعوراجتماعی مردم،هنرانقلابی رابه آنان عرضه کند.وباآموزش،گسترش دموکراتیک شناخت،ازعقب ماندن آنهاجلوگیری‌کند.وباقدرت زیبایی شناسی وهنر،موجب ارتقاآگاهی،دانایی وشناخت اجتماعی آنان گردد.بعنوان مثال سینمابه مثابه یک ابزارهنری موثرمی‌تواندباشناخت نواقص وکمبودهای اجتماعی دررفع ورجوع آنهاتلاش کند.

آیا معرفی چهره سال هنر انقلاب می‌تواند در معرفی این هنر میان مردم کمک‌کننده باشد?

معرفی چهره سال هنرانقلاب می تواندبه رشدتفکرمردم کمک کند اما این منوط به حمایت از هنرمندان انتخاب شده را دارد و صرفا ماندن در یک عنوان انتخابی نباشد. تأسیس موزه ای به نام آثار هنرمندان انقلابی، معرفی بایسته آنان و آثار خلق شده، فراهم سازی زمینه حضور در بازارهای جهانی و ... می تواند در رسیدن به هدف تعیین شده مؤثر باشد.

از نظر شما چه کسی می‌تواند به عنوان چهره سال هنر انقلاب معرفی شود؟

کسی راکه بیشترین تلاش وبیشترین آثاررادرخدمت به جامعه،آگاهی وتعالی شعوراجتماعی داشته است،می توان به عنوان نخبه هنری به مردم معرفی کرد.وازآثاراوبهره برد.

ودرنهایت اینکه هنرمندازپیام بزرگ خداونددرقرآن کریم می‌توانداستفاده کندکه فرمود:"کل یوم هوفی شان."خدای بزرگ،هنرمندی است که هرروزدرشان ومقامی خاص اثری  جدید می آفریند.

ارسال نظر