یادداشتی از محمد حسن صادقی
وقتی روشنفکران اصلاحطلب غربی هم به حقّانیت «اسراف حرام است.» ایمان آوردند، با هدف اصلاح الگوی مصرف، مکتب «مینیمالیسم» (موجزگرایی) را بنا کردند تا مُسرفین را نقداً ادب کنند! مینیمالیسم ما را از هرگونه اسراف، افراط، اطناب، تشریح و تفصیلِ غیرضروری و بیان جزییات کماهمیت بر حذر میدارد و رعایت ایجاز را به عنوان شرط لازم آثار هنری و ادبی بر همگان واجب میداند. مینیمالیسم در ادبیات تا آنجا در ایجاز پیش میرود که فقط عناصر ضروری اثر، آنهم در کمترین و کوتاهترین (بهینهترین) شکل باقی بماند. به همین دلیل «کمحرفی» مشخّصترین ویژگی این آثار است. در ادبیات مینیمال نویسنده باید بکوشد به جای اینکه بگوید نشان بدهد. بیان موضوع در کمترین حجم ممکن و نفوذ به عمق آگاهی و عواطف خواننده با سودجستن از تصاویر نمادین و ضربههایی که قدرت تکنیکی متن در اختیار نویسنده میگذارد، ادبیات مینیمال را با سرعت نور به اقبال و محبوبیت رسانده و دکان پُرگویان ملالآور را حقاً تخته کرده است. (دمش گرم!)
«کوتاهنویسی» در نثر ایران هم مطابق و همداستان با همین ادبیات مینیمال و اهداف متعالی آن است. در کوتاهنویسی فرصت برای مقدّمه و حاشیه وجود ندارد و فقط جان کلام را باید گفت. (جانم فدای جان کلام!)
«کاریکلماتور» کوتاهترین قالب کوتاهنویسی ماست که کوتاهیاش را مدیون بلندی همّت پدرِ بزرگوارش زندهیاد «پرویز شاپور» است. شاپور به شدت از اسراف پرهیز، در مصرف کلمه، صرفهجویی و مُسرفین را با مصرف بهینهاش شرمنده میکند. «مو لای درز کاریکلماتور نمیرود.» شاپور در لفظ اندک معنای بسیار آورده و بحر را در کوزه گنجانده است. او با کمترین کلمه بیشترین حرف را زده و برای رسیدن به مقصد کوتاهترین راه را انتخاب کرده است. نوشتههای کوتاه پرویز شاپور زمانی که ساکن خوزستان بود (حدود سالهای 1331 و 1332) در روزنامههای محلّی آنجا چاپ میشد. در «توفیق» و دیگر مطبوعات تهران هم از سال 1337 با اسامی مستعار «کامیار» و «مهدخت» به چاپ میرسید. کاریکلماتور عنوانی است که «احمد شاملو» در سال 13۴۶ روی نوشتههای کوتاه پرویز شاپور گذاشت و در مجله «خوشه» به سردبیری خودش منتشر کرد که به سرعت درخشید و گل کرد.
اینگونه نوشتهها از سالها قبل زیر عنوان «برخورد عقاید و آرا» در «توفیق» چاپ میشد ولی به چشم نمیآمد. این کلمه حاصلجمع «کاریکاتور» + «کلمات» و معادل «کاریکاتورِ کلمات» است، یعنی کاریکاتوری که با کلمات بیان میشود، ولی گاهی فراتر از این تعریف است.
شاپور جای کلمه و خط را با هم عوض میکند، یعنی با کلمه ترسیم میکند و با خط تحریر. به عبارت دیگر طرحهایش را مینویسد و نوشتههایش را طراحی میکند. بسیاری از تصویرها را نمیشود با خط کشید. مثلاً وقتی «قلّه از کوه بالا میرود» چگونه میشود آن را رسم کرد؟! اینها کاریکاتورهایی هستند که فقط با کلمات میتوان ترسیمشان کرد. فقط کلمه میتواند تصویر پرندۀ خستهای را که در آسمان در ارتفاع پروازش نشسته، بکشد. شاپور با کلمه کاریکاتور میکشد. تخیّل او حد و مرزی ندارد. او شاعر امکانات اشیاء و الفاظ است و با کارهای غیرعادی نشان میدهد طنزنویسها میتوانند ترک اعتیاد کنند و دنیا را با چشم دیگری ببینند. کاریکلماتور بیشتر میکوشد وجوه گوناگون زبان را به وجه دیداری (تصویری) نزدیک کند و مفاهیم ذهنی را عینی کند. به عبارت دیگر به ذهنیتها عینیت ببخشد.
دومین ویژگی بارز و مهم کاریکلماتور، نگاه متفاوت و خاص است. کاریکلماتوری که فاقد این نگاه باشد و کشف، شگفتی، ضربه یا امتیاز ارزشمند دیگری هم نداشته باشد، چنگی به دل و قلوه احدی نمیزند و ذوق سلیم که سهل است، ذوق علیل را هم اقناع و اغنا نمیکند. کاریکلماتوریست علاوه بر اینکه با نگاهی متفاوت و خاص دنیا را میبیند و ارزیابی میکند، دنیایی متفاوت و خاص میآفریند که مولود ذهن خلاق، مخترع، دقیق، موشکاف و تیزبین اوست.
«طنز» ارزش افزودۀ کاریکلماتور است؛ یعنی به کاریکلماتور ارزشی اضافه افزوده و آن را جذّاب و خواندنیتر میکند، بدون اینکه ریالی بابت مالیات این ارزش افزوده دریافت کند! بنابراین اگر میبینید که کاریکلماتورهای طنزآمیز از محبوبیت و اقبال بیشتری برخوردارند و نقل مجالس و محافلاند تعجب نکنید. ارزش افزوده دیگر کاریکلماتور چندمعنایی بودن آن است که در انواع کنایه، ایهام و کژتابی ارائه میشود و خواننده صاحبدل را سر ذوق و حال میآورد و عدهای را رسماً سر کار هم میگذارد! البته توقّع نداشته باشید که تمام کاریکلماتورها ارزش افزوده داشته باشند، چون تمام کاریکلماتورها ارزش افزوده ندارند!
کاریکلماتور نمایندۀ برحقّ نثر موجزِ بهینه و غنیسازیشده در کارگاه اندیشۀ دقیق و ظریف انسانی است که با سنجیدگی و فراست، نکات فیلسوفانه، حکیمانه، متفکّرانه، انتقادآمیز و شاعرانه را در کمال ایجاز و غالباً با زبان طنز مطرح میکند و حکم جلب نظر مخاطب را با رضایت خودش میگیرد! چون با بیان متفاوت و شاید بدیعی از مضامین و مفاهیم، خواننده را در دنیایی از کشف و شهود، واقعیت، زیبایی، شگفتی، ابهام و پرسش فرو میبرد. کاریکلماتور زبان گویایی است که معمولاً شوخی میکند، میخنداند، طعنۀ دوستانه میزند، به ناهنجاری و بدیها میتوپد و نواقص و کاستیها را با نگاهی منصف و خیرخواهانه و غالباً با زبان طنز، بیان و نقد میکند و اتفاقات، پدیدهها و ناپدیدههای ریز و کوچک را زیر ذرّهبین، میکروسکوپ و تلسکوپ ذهنیاش با چاشنی اغراق و ریشخند کنایهدار مورد توجّه و تأمل قرار میدهد و مخاطب را به تفکّر و تبسّم وا میدارد.
لازم به یادآوری نیست که ایجاز از شروط اصلی کاریکلماتور است؛ چون نامبرده فرزند خلفِ کوتاهنویسی است و ژن خوب موجزگرایی، مادرزادی در خون خوشمزهاش جریان دارد فلذا ترکیبات وصفی اضافی و متعدّد و استفاده از قیود زمانی و مکانی و حالت و ... که به اطناب میانجامد، سلامتی کاریکلماتور و چه بسا سازندهاش را شدیداً به خطر میاندازد! کاریکلماتور مثل «مغز کاهو» سرشار از مواد غذایی غنی و عاری از پوست و پیرایههای دورریختی و مزخرف است و خوردن آن لذّتی دارد که برو و ببین!
با رعایت ایجاز و مصرف با رویه و بهینه، بهشرط کارآمدی، فصاحت و بلاغت در ساخت کاریکلماتور میتوان از بیشتر صنایع و آرایههای لفظی و معنوی موجود و ناموجود! (و حتّی مندرآوردی) با لطافت و ظرافت هنرمندانهای استفاده و گاهی حتّی سوءاستفاده کرد. بازی با کلمات، شاعرانگی، وارونگی و دیوانگی هم از دیگر ابزارهای مفید در ساخت کاریکلماتور هستند.
با چند کاریکلماتور از زندهیاد شادروان پرویز شاپور این یادداشت را ختم به خیر میکنیم.
دفتر طنز حوزه هنری