ابوالفضل عالی پایههای هنر خود را بر سنتهای گذشته بنا نهاده، بر اساس واقعیتهای عصر معاصر اندیشید و آثارش را برای آینده خلق کرد. ابوالفضل اگرچه هنرمند معاصر بود، اما هیچگاه تابع قواعد رایج روشنفکرنمای هنر معاصر نشد و نپذیرفت که هنرمند معاصر ملتزم به پیروی کورکورانه از جریانات بیریشه در قلمرو هنر و تقلید از هنر معاصر مغرب زمین است. او به پیروی از رهبر و امام خویش مصالح اسلام و انقلاب و نظام و فرهنگ پویای آن را بر پز روشنفکر نمایی و بر تمام مصلحتاندیشیهای دیگر اولویت داد. بدینسان تا آخرین لحظات حیات پر بارش وفادار و پایدار و سرافراز در خط روشن انقلاب و هنر متعهد آن باقی ماند. ابوالفضل هنرمند انقلاب بود؛ ساده، صمیمی، بیادعا و وفادار.
همچنان که میکلآنژ ـ پر قدرت و با ابهت ـ تصویر واقعیت را از درون سختِ تکه سنگهای بزرگ مرمر بیروح بیرون میآورد و بدان حیات میبخشید، ابوالفضل ما ـ اما ساده و صمیمی و شاعرانه ـ از میان موسیقی رنگهای متنوع و غنی و فرمهای ساده و روان و آشنا، حقایق هستی را به عرصه ظهور میرساند و رؤیت نزدیک آثار و همدلی با آنها است که ما را با ظرایف روح خلاق وی آشتی میدهد و پرده از جستوجوهای بیقرار او در قلمرو طرح و رنگ و خط و فوم و محتوا و معنا برمیدارد. ابوالفضل از هنرمندان خلاق و جستوجوگری بود که از کیان سمفونی رنگهایش ظهور میکرد.
ابوالفضل از پیشکسوتان گرافیک انقلاب اسلامی بود؛ هنر گرافیکی که طی دو دهه خارج از قاعده معمول سفارش و تقاضا در قلمرو تولید و مصرف به طرح و بیان حرفها، دردها، آرمانها، ارزشها و حماسههای یک قوم ریشهدار پرداخت.
گرافیک انقلاب اسلامی ـ به معنای هنر گرافیکی که در طول مهر و مومهای انقلاب و جنگ و دوران سازندگی به ارزشهای ملی و دینی و آرمانی و حقیقی این قوم توجه نشان داد تا جایی که از این حیث به نقاشی نزدیک شد ـ مدیون ابوالفضل عالی و همراهان اوست.
ثبت لحظات آرمانی و حماسی، خاطرهانگیز و ماندنی، شاد و غمبار و تلخ و خونین مهر و مومهایی که رفتهاند در هنر ابوالفضل چهره میگشایند و از میان فضای صمیمی رنگها و فرمهای آشنا، اما متنوع، خود را نشان میدهند. ابوالفضل اعتقاد داشت که هنر آیینه عصر خود است و هنرمند نمیتواند فارغ از تاریخ گذشته و معاصر خود بماند. ابوالفضل علمدار گرافیک انقلاب اسلامی بود.
ابوالفضل عالی تنها یک طراح و نقاش فعال و صادق نبود، بلکه مدرسی شایستة تحسین و مدیری مدبر، کوشا و خوشسلیقه نیز بود. اگر اجل، ابوالفضل ما را مهلت داده بود شاگردان و پروژههای فرهنگی ـ هنریای که به دست او شکل میگرفت میتوانستند گواه صادقی باشند بر تواناییهای کشف نشدهاش. وی مدیری دانا و مدرسی توانا بود.
ابوالفضل عالی از هنرمندانی بود که تا آخر، نگران ارزشهای فرهنگی انقلاب بود. او از میان ما رفته است و ما ... ماندهایم؛ آنچه که او نگران آن بود.
دست گلچین روزگار اما او را از بوستان هنر متعدد ایران اسلامی برچید و جامعه هنری را داغدار ساخت. آسمان، ابوالفضل را به خود خواند و ما را با خاطرات او تنها گذاشت. ابوالفضل، خود، بخشی از خاطرات ما بود.
بسیاری ـ و از آن میان خیل کارگزاران فرهنگی هنری ـ، درعینحال که انقلاب اسلامی را در گفتار و کلام خود ماهیتاً انقلابی فرهنگی میدانند، اما در عمل، فرهنگ را خوار و کوچک میشمارند و آن را تابع سیاست و اقتصاد و هر آنچه از هنر نیست میدانند. تنها مدافعان حقیقی فرهنگ و عاشقان واقعی و صادق هنر هستند که دل درگرو حقیقت فرهنگ آسمانی گذاشتهاند.
ابوالفضل عالی از خیل عاشقان صادق و وارستهای بود که هیچگاه از ماهیت آسمانی فرهنگ انقلاب غافل نشد و بیآنکه در دام سیاستبازی گرفتار آید در جبه فرهنگ و هنر واقعی که همانا خط حق و حقیقت بود باقی ماند. ابوالفضل عالی اهل فرهنگ حقیقی بود.
هنرمند اگر اندکی صادق باشد، معمولاً آنگونه که میاندیشد و آنگونه که شخصیت باطنیاش اقتضاء میکند، در آثارش نشانههایی از خود باقی میگذارد و برخی از زوایای روحی خود را عیان میسازد. به عبارتی دیگر چنانچه سید شهیدان اهل هنر انقلاب، سیدمرتضی آوینی، بر آن تأکید میکند هنر مجلای روح هنرمند است و پرده از هویت او برمیدارد. آثار هنری ابوالفضل نشان از لطافت و روشنی روح زلال و بلندی دارند که سر در آسمان گذاشته است. ابوالفضل هنرمندی صادق بود.