چهلمین نوبت از محفل موسیقی و شعر «اتفاق ترانه» با اجرای میلاد عرفانپور، شعرخوانی و سخنان سعید بیابانکی و اجرای موسیقی هادی فیضآبادی برگزار شد.
در این نشست بیابانکی با اشاره به 5ساله شدن برنامه «اتفاق ترانه» گفت: این برنامه کار خود را با عنوان «قول و غزل» آغاز کرد. این برنامه که ترکیبی از شعر و موسیقی بود با همین نام 20 جلسه برگزار شد. تا اینکه عنوان آن به اتفاق ترانه که چهلمین نشست آن را پشت سر میگذاریم تغییر نام داد. با احتساب 20 برنامهای که با عنوان «قول و غزل» از این سلسله نشستها برگزار شده است، برنامه ترکیبی شعر موسیقی حوزه هنری به شصتمین نشست خود رسید. با این حساب «اتفاق ترانه» حدود 5 سال در خدمت علاقهمندان به شعر و موسیقی بوده است.
بیابانکی در ادامه با اشاره به آشنایی خود در دوره نوجوانی با شعر گفت: از دوره دبیرستان سرودن شعر را، نه به صورت جدی، شروع کردم. آنچنان که سعی میکردم فرمولهای شیمی، ریاضی و فیزیک را با وزن و آهنگ به شعر دربیارورم تا بخوبی در ذهنم ثبت شود. اما هیچگاه نمیدانستم که واقعا توانایی سرودن شعر دارم.
وی افزود: در همان زمان در مدرسه یک اطلاعیه مسابقه شعر دیدم و شرکت کردم. پس از دو روز از سوی مدیر مدرسه بازخواست شدم. ابتدای کار ترسیدم که چرا مدیر مدرسه من را فراخوانده است و چه خطایی از من سر زده است. اما هنگامی که به دفتر مدیر رفتم ایشان گفتند از کتابخانه شهر با مدرسه تماس گرفتند و با شما کار دارند. گوشی را برداشتم و آقایی بود که پرسید «سعید بیابانکی شما هستید؟». «گفتم بله». پرسیدند «شما چند وقت است که شعرسرایی میکنید». گفتم «دو روز است». ایشان حسابی تعجب کردند و معتقد بودند آن شعر خیلی خوب و قابل تحسین است.
بیابانکی ادامه داد: کسی که از کتابخانه شهر برای تماس با من با مدرسه ارتباط تلفنی گرفته بود اصغر حاج حیدری بود که اتفاق بسیار شیرین و دوستداشتنی برای من بود.
وی افزود: مادرم هنگامی که موضوع ذوق من در سرودن شعر را شنید اجازه داد که جدیتر به آن بپردازم. اما از من خواست که شعر گفتن برای ائمه و معصومین(ع) را در دستور کار خود قرار دهم.
بیابانکی در ادامه گفت: در همان دوران شعری برای شهدا سرودم و در مسابقهای شرکت کردم و آن را خواندم. شرکت در آن مسابقه موجب تشویق حضار شد و یک مثنوی مولانا به من جایزه دادند. این بهترین هدیهای بود که از شعر به من دادند.
بیابانکی در مورد شعرهایی که از وی به موسیقی تبدیل شده و از سوی خوانندگان مطرح خوانده شده است، گفت: اولین کارهایی که از من به موسیقی تبدیل شد مربوط به دورهای بود که کنسرتها و آلبومهای علیرضا افتخاری خیلی رونق داشت. من نیز خیلی دوست داشتم ایشان شعر من را بخوانند و بالاخره انجام شد. مهمترین همکاری من با افتخاری مربوط به زمانی میشود که زایندهرود خشک شده بود. آن زمان من شعری در سوگ خشک شدن زایندهرود سرودم که علیرضا افتخاری آن را خواندند. این تصنیف همزمان با احیای میدان ۸۰۰ ساله «عتیق» اصفهان با عنوان «زایندهرود من کو؟» در افتتاحیه میدان امام علی (ع) با حضور افتخاری و اجرای وی رونمایی شد.
وی با اشاره به این سروده خود افزود: این تصنیف از مجموعه تصانیفی است که افتخاری برای اصفهان خوانده و به همت مرکز شعر و موسیقی صداوسیمای مرکز اصفهان تولید شده است. همچنین آهنگسازی و تنظیم آن را محمد چراغعلی بر عهده داشته است.
متن این تصنیف چنین است: «آن رود زندگیساز/ دارو ندار ما بود/ در شهر روشنایی/ آیینه دار ما بود/ ای دوستان بگویید/ زایندهرود من کو؟/ دنیای خاطراتم/ بود و نبود من کو؟/ یادش بخیر خواجو/ با آن همه ترانه/ امشب گلوی من را/ بغضی به هم فشرده/ از دوریِ تو ای رود/ در من ترانه مرده/ باید تو را دوباره/ از جان و دل صدا کرد/ مواج و عاشقانه/ ای زنده رود برگرد/ خواندم برایت امشب/ از دل دعای باران/ برگرد تا بمانی آیینهی صفاهان»
بیابانکی در همین راستا گفت: این اثر بسیار اثرگذار بود و منجر به فعالیتهایی موثر برای رفع مشکل زایندهرود شد و موجی از افکار عمومی و دولتی را برای احیای زایندهرود ایجاد کرد.
وی با اشاره به سفری که به تاجیکستان داشته است، گفت: مردم تاجیکستان در کشوری که فاصله زیادی با مرزهای ایران دارد فارسی حرف میزنند، ولی با رسمالخط روسی مینویسند. در این سفر از یکی از دوستان پرسیدم با اینکه خطشان هم تغییر کرده پس چرا زبان فارسی در این کشور ماندگار شده است. این دوستم معتقد بود بهخاطر شعر و موسیقی فارسی که در میان مردم تاجیک رواج دارد زبان فارسی نیز همچنان زنده است. این نشان از اهمیت شعر و اهمیت شاعران فارسی است. پس قدر خود را بدانید. چرا که شاعران درستتر از دیگران حرف میزنند و حفظ زبان فارسی تنها از دست شاعران برمیآید.
بیابانکی در پایان سه شعر از سرودههای خود را خواند. متن یکی از این اشعار چنین است.
با من چه کرده است ببین بی ارادگی
افتادهام به دام تو ای گل به سادگی
جای ترنج، دست و دل از خود بریدهام
این است راز و رمز دل از دست دادگی
ای سرو! ذکر خیر تو را از درختها
افتادگی شنیدهام و ایستادگی
روحی زلال دارم و جانی زلال تر
آموختم از آینهها صاف و سادگی
با سکّهها بگو غزلم را رها کنند
شاعر کجا و تهمت اشراف زادگی ....
اجرای موسیقی با صدای هادی فیض آبادی و آهنگنوازی پویان رمضانی پایان بخش این برنامه از «اتفاق ترانه» بود. فیضآبادی پیش از اجرای موسیقی در مورد چرایی رویکرد موسیقیهای خود به سوی ادبیات کهن گفت: خاستگاه فرهنگی و هنری من در عرصه موسیقی بیشک موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی است. همچنین بخش قابل توجهی از کلاسهای موسیقی ما که اصطلاحاً به آن مکتب گفته میشود در قالب ادبیات کهن و شعر فاخر ارائه میشود. به این ترتیب خواسته و ناخواسته دغدغه این دسته از هنرمندان موسیقی شعر خوب از جمله غزل است.
در این برنامه «اتفاق ترانه» شاعرانی همچون ابولفضل کرمی، عطیه طاهریان، آقای زربخش، علی نورالدینی، آقای مداح، آقای معصومی، آقای اظهری و آقای جعفریراد شعرخوانی کردند.
گفتنی است، «اتفاق ترانه» از جمله نشستهای ماهانه حوزه هنری است که شرکت در آن برای عموم علاقهمندان آزاد و رایگان است.