سیمین اکرامی متولد 1327 تهران است. اکرامی از 1346 تا 1350 دانشجوی دانشگاه ایالتی ورگان در بالتیمورمریلند آمریکا، رشته مجسمهسازی بوده است و آن را در دانشکده هنرهای زیبا تهران ادامه داده است.
ماکت آرم پست مکانیزه شیراز 1370، مجسمه آرم سازمان نوسازی شهر تهران 1372 ، ساخت مجسمه زمین بر اساس نقشه ابوریحان بیرونی از کره زمین جهت نصب در پاویون هیئت دولت در فرودگاه مهرآباد 1373، ساخت چهار مجسمه سنگی در پارک جمشیدیه تهران 1381، هفت پرنده سنگی در باغ خانه هنرمندان ایران 1382، مجسمه زمین نصب در پارک گفتگو تهران و شرکت در نمایشگاههای گروهی و انفرادی در داخل و خارج از کشور، از جمله فعالیتهای حرفهای این هنرمند مجسمهساز محسوب میشوند.
اکرامی از سال 1366 کار مجسمهسازی را به طور حرفهای آغاز کرد و با مواد گوناگونی مانند چوب، گچ، سنگ، فلز و غیره کار کرده است.
اکرامی علاقه خاصی به ساخت مجسمههایی بر اساس نقشههای قدیمی جغرافیدانان و ریاضیدانان ایرانی دارد.
او در اینباره گفته است: "زمانی بانک صنعت و معدن از من خواست که پرتره "خوارزمی" را برایشان بسازم و از آن جا که هیچ عکس و تصویری از این دانشمند موجود نیست برای یافتن تصاویری فرضی از او به کتابخانه ملی مراجعه کردم و در جست و جوهایم نقشهها و طرحهایی از جغرافیدانان ایرانی را پیدا کردم که فرمها و طراحیهای آنها در این نقشهها من را مجذوب خود کرد و برای ساختن مجسمههایی بر اساس این نقشهها ترغیب شدم که مجسمه "خلیج فارس" بر اساس نقشه ابو اسحاق استخری در عسلویه را بر همین اساس ساختم".
شهروز نظری در مقدمه کتاب به سادگی سنگ مینویسد: سیمین اکرامی در حلقهٔ هنرمندان مهمی زندگی کرده؛ نفراتی مثل هانیبال الخاص و بهمن محصص. با این وجود هیچگاه نخواست تا از بلندگویهای و هوی آنها و دارودستهشان چیزی را فریاد بزند. همین خودداری خود خواسته و گوشه گزینی، احترام من به او را صد چندان میکند. بیشتر زنان هنر مدرن ایران در سکوت کار کردهاند، بعضیهاشان از بقیه ساکتتر بودهاند؛ سیمین از کم حرفترین آنهاست. طی این دههها هرگز ندیدم دربارهٔ خودش ادعایی کند، خودستایی داشته باشد یا زبان به گله و نقد کسی باز کند. هیچ توقعی از هیچکس نداشتهاست؛ حتی وقتی به او پیشنهاد گفتگو دادم، خیلی محجوب پرسید که چرا او را برای این مکالمه برگزیدهام؟ و من بدون ذره ای تملق گویی مینویسم که: سیمین از هنرش بزرگترست. همانطور که گفتم، سیمین اکرامی بیادعاست، مجسمههایش نیز مثل خودش هستند؛ کم حرف، آرام، سخت و صبور؛ لیلی گلستان سالها قبل دربارهٔ او نوشته بود. لیلی گلستان درست گفته بود، چشمان زیبای سیمین از مهربانی و حزن قابل زل زدن نیست و همین حالِ مادرانه و مشوش را در مجسمههایش نیز ساختهاست.