شادروان «آقاجمال خوانساری» که بود و چه کرد؟

شادروان «آقاجمال خوانساری» که بود و چه کرد؟
یادداشتی از سیدعمادالدین قرشی
دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۸
کد خبر :  ۱۱۰۴۵۹

جمال‌الدین محمدبن آقاحسین معروف به «جمال المحققین» و به‌قولی «آقاجمال خوانساری» از نوادر فرهنگ و ادب در عصر صفوی بود. تاریخ تولد و محل ولادتش معلوم نیست، امّا مسلم است که وی اصالتاً خوانساری بوده و در اصفهان پرورش یافته است. تاریخ‌نگاران از او به‌عنوان محققی حکیم، فقیهی نوآور و دانشمندی نامدار که دارای احاطه علمی کم‌نظیر و حسن سلیقه و ذوق سلیم و اندیشه‌های ناب بود، ‌یاد کرده‌اند و وی را در عصر خویش سبب خیرات و برکات بسیاری بر جهان تشیع دانسته‌اند، و بر این باورند که حوزه علمیه اصفهان به وسیله ایشان رونق گرفت و دانشوران کم‌نظیری در حوزه تعلیمش پرورش یافتند. تسلط عالی‌اش بر فقه، اصول، فلسفه و مهارت او در آفریدن آثاری زرین در ادبیات فارسی، زبانزد خاص و عام بود. سخنان شیرین، گفتار ملیح و رفتار صمیمانه‌اش هر تازه واردی را به خود جذب می‌کرد. راز این همه فضایل را باید در پشتکار و همت والایش در سیره علمی، معنوی و اخلاقی‌اش به سوی کمال، ‌جست‌وجو کرد.

 

آقاجمال از نوجوانی در اثر تلاش و همت عالی، به بلندترین قله‌های انسانیت و کمالات معنوی رسید. رسیدگی به اوضاع نیازمندان، ساده‌زیستی و دوری از تجملات ظاهری از او چهره‌ای معنوی، دلسوز، شخصیتی دردآشنا و جامع‌نگر ساخت. بعد از فراگیری علوم و فنون مختلف عصر خویش در مدت کوتاهی به‌عنوان مدرس برجسته شناخته شد و در حوزه علمیه اصفهان به تدریس فقه، اصول، فلسفه علوم ریاضی، شعر و ادب، عقاید و کلام پرداخت. او که استادی خوش‌طبع، مجتهدی جلیل القدر و اندیشمندی متنفذ بود، لحظه‌ای از اشتغال به علم غافل نبود. وی شاگردانش را دائماً به درس و کسب فضایل تشویق می‌نمود و می‌گفت «عزیزان من! شما خیال نکنید در این زمان عالمی خوش فهم، هوشمند، تیزبین و خوش قلم مانند آقاجمال نیست! نه، شما هر کدام در سایه پشتکار و اشتغال مداوم به تحصیل، از آقاجمال کمتر نیستید. بلی، شما مثل او گرفتار اشتغالات علمی و اجتماعی نیستید.»

 

آقاجمال خوانساری عالمی حاضرجواب، فقیهی پرحافظه، زیبا صورت، پرهیزکار، شوخ‌طبع و نمکین بود. این عوامل موجب علاقه شدید مردم به وی شده بود. او با همه افراد، از پایین‌ترین طبقات مردم عادی گرفته تا امیران و سلاطین صفوی، معاشرت داشت و خود را در این رفت و آمدها در چهارچوب تشریفات و تعارفات معمولی گرفتار نمی‌کرد، وی با خواص و عوام با زبانی شیرین و گفتاری ملیح گفت و گو می‌کرد و بدین وسیله با آن‌ها ارتباط نزدیکی برقرار می‌کرد و در هدایت‌شان می‌کوشید. آقاجمال برای حلّ مشکلات بی‌چارگان تلاش می‌کرد.

 

نفوذش در میان مردم به‌گونه‌ای بود که پادشاهان صفوی به او ابراز ارادت می‌کردند. او در فکاهه و مطایبه، کم‌نظیر و در سخن گفتن، استاد بود. هر سال مبلغ معینی از طرف حکومت برای آقاجمال می‌فرستادند تا قضاوت کند. روزی یکی از کارگزاران حکومت در محضر او حاضر شد. شخصی در آن هنگام مسئله‌ای پرسید. آقاجمال گفت «اکنون نمی‌دانم.» شخص دیگری آمد و پرسشی دیگر کرد. همان جواب را شنید، تا چهار نفر که مسئله سؤال کردند و جواب نمی‌دانم شنیدند. کارگزار حکومتی حاضر در جلسه به عنوان اعتراض به آقاجمال گفت «شما هر سال مبلغ معینی از دولت می‌گیرید تا به سؤالات و مشکلات مردم جواب بگویید!» آقاجمال فرمود «من آن مبلغ را برای آن چیزهایی که می‌دانم می‌گیرم و اگر برای آنچه که نمی‌دانم بگیرم، ‌خزینه پادشاه به آن وفا نمی‌کند.»

 

 آقاجمال در ۲۶رمضان سال ۱۱۲۵ق، ۲۵ سال بعد از رحلت پدرش در اصفهان وفات یافت و در تکیه خوانساری‌ها در مزار تخت فولاد، کنار قبر پدرش، (آقا حسین) مدفون شد.  

 

آقاجمال با تألیف کتاب «عقائدالنساء» که به «کلثوم‌ننه» نیز شهرت دارد، در میان علاقمندان عرصه شوخ‌طبعی بیشتر شناخته می‌شود. در این کتاب، رسوم و پندارهای خرافی رایج در میان زنان آن روزگار ایران به شیوه رسالات علمیه به نقد کشیده شده است.

از آنجا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذاری به‌جای این‌که در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشورداری، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود، پس نگارش کتابی که بیانگر عقاید خرافی رایج بانوان آن روزگار باشد، نه تنها از شأن یک فقیه آگاه نمی‌کاست، بلکه تیزهوشی و مبارزه‌اش علیه خرافات و در نهایت، علیه سیاست غلط فرهنگی وقت را می‌رساند.

 

این اثر طنزآمیز از نخستین کتاب‌های رسمی فرهنگ مردم است که تاکنون بارها چاپ شده و به زبان‌های زنده جهان ترجمه شده است. شیخ آقابزرگ طهرانی، کتاب‌شناس برجسته شیعی درباره این کتاب و مولف آن چنین می‌نگارد «کلثوم‌ننه، کتابی شریف، انتقادی، لطیف و خنده‌آور می‌باشد. در این کتاب بسیاری از بدعت‌هایی را که نابجا به دین نسبت داده می‌شود، بیان داشته است.» بخش‌هایی از کتاب چنین است:

 

* ... بدان که اجماع فتوای زنان است که وضو و غسل واجب است، مگر در چند موضع: وقتی که دست را حنا و نگار بسته باشند، یا ابرو گذاشته باشند، یا زرک چسبانده باشند. در این صورت‌ها ترک وضو و غسل کردن واجب است! و اکثر علما در نگار، سه روز را ساقط می‌دانند و می‌گویند بی‌بی‌شاه زینب تا پنج روز یا شش روز وضو را ساقط می‌دانند و چنانچه در حالتی که نگار بسته باشند قبل از پنج روز وضو بسازند، حرام است، و دیگران مکروه داشته‌اند و روز ششم را او نیز مکروه می‌داند!

 

* ... در بیان اوقاتی که نماز ساقط و ترک آن واجب است. اول در شب‌های عروسی. دوم در وقتی که سازنده و نقاره‌چی به خانه آمده باشند. سِیُم وقتی که زن، خویشان خود را در حمام ببیند، لازم است که ترک نماز کند و احوال شوهرش را به خویشان گوید. چهارم روزی که به موعظه شنیدن رفته باشد. پنجم روزی که جامه نو پوشیده باشد و ترسد که در حال رکوع، خرد و ضایع شود. در این صورت خاله جان‌آقا تردیدی دارد و گفته که ترک نماز مستحب است نه واجب و این قول خالی از قوه نیست. ششم روزی که زن، زینت عید کرده باشد یا به عروسی رفته یا زنی که شوهرش در سفر مانده باشد و این قول اجماعی است و بعد از این چون در چند موضع دیگر هم ترک نماز و روزه واجب باشد سندش ضعیف بود و اختلاف داشت ایراد نشد.

 

* ... بدان که زنان را چندین روزه می‌باشد... اول روزه مرتضی‌علی. و آداب آن اینست که باید حرف نزند و از جهت افطار به خانه‌ها رفته گدایی کند، به این نحو که قاشق به در خانه‌ها بزند و با دست در نکوبد و از وجه گدایی برنج و ماست و خرما بخرد، در وقت عصر پا را برهنه کرده، چلو را طبخ کرده و شب به آن افطار کند. و کلثوم‌ننه و باجی‌ یاسمن را اعتقاد آنست که قاشق را به غربال بزند و این احوط است، و دده‌ بزم‌آرا گفته بهتر آنست که این روزه را روز دوشنبه بگیرد و این قول اقوی است!

 

* ... بدان که دایره‌زدن ثواب عظیم دارد خصوصاً چهل حلقه، و هرچه وسیع‌تر باشد، ثوابش بیشتر است! و هیچ‌یک از علما اختلاف نکرده‌اند و واجب است که در هر خانه دایره بوده باشد و اگر نباشد، کلثوم‌ننه گفته که در عوض در و پنجره و کرسی و سینی می‌توان زد و اگر هیچ‌یک از اینها یافت نشود هر دو دست را بر هم زنند، و این خالی از قوه نیست!

 

* در بیان استجابت دعای زنان، اول در وقت زدن نقاره، هیچ دعایی رد نمی‌شود... . دویم در وقت زدن هر ساز، خواه سرنا باشد و خواه کمانچه و امثال اینها؛ و باجی یاسمن گفته که وقت سوتک زدن البته دعا مستجاب است و این خالی از قوه نیست. سِیُم در وقت باز کردن دیگ حلیم و سمنو و آش برگ و برگ ریختن در دیگ. و باجی یاسمن گفته که در وقت گندم ریختن نیز هیچ دعا رد نمی‌شود. چهارم در وقت حنا بستن عروس... . پنجم وقت خواب رفتن...

 

* ... و اجماعی علماست که عروس باید با مادرشوهر و خواهرشوهر و زن برادرشوهر که جاری یا یاد گویند، دشمنی بکند و همچنین آنها. و اگر در دل با هم دوست باشند در ظاهر با هم دشمنی بکنند که از جمله واجبات است و بی‌بی‌شاه زینب از قول مرشد خود ابلیس لعین گفته که عروس باید هرچه مادرشوهر گوید نقض آن به عمل آورد و مادرشوهر همیشه شکوه عروس را به پسر کند و زن باید که هرچند بتواند افترا به خواهرشوهر بندد و ایضاً بر عروس واجب است که در شب و روز دروغ و افترای بیشماری از قول شیطان ملعون به شوهر نقل کند و هر وقت که مادرشوهر از عقب عروس بگذرد واجب است بر عروس که او را پنجه کشد. و کلثوم‌ننه گفته هرگاه مابین آنها نزاع واقع شود باید که اعضای یکدیگر را به دندان بگیرند و در نهایت شدت و غضب بکنند!

 

* ... در وقت چیز خوردن، میهمان هر چند سیر شده باشد، بر میزبان واجب است که لقمه‌های بزرگ گرفته و به یاد هر یک از خویشان او که به خانه مانده‌اند و حاضر نیستند، بدهد و ایشان را در سر سفره یاد کند که جای فلان خالی است. و بر میهمان واجب است که در وقت چیز خوردن به یک دفعه چیز نخورد بلکه قدری بخورد و تامل نماید و میزبان او را قسم دهد به جان شوهر و فرزندان که چیز بخور و او مضایقه نماید و کم‌کم خورد!

 

 

سیدعمادالدین قرشی – دفتر طنز حوزه هنری

 

ارسال نظر