شکل گیری شیوه صفوی: مکتب تبریز، قزوین (بخش دوم)

شکل گیری شیوه صفوی: مکتب تبریز، قزوین (بخش دوم)
شاه طهماسب خود در زمان حکومت خراسان پیش «خواجه عبدالعزیز اصفهانی» و «سلطان محمد تبریزی» مشق خط و نقاشی می‌کرد و «به ظرایف متفرع رسم و نقش نقاشی استاد مصوری بهزاد» آشنا شد.
پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۵
کد خبر :  ۱۰۹۷۳۱

 شیوه نقاشی آغازی صفوی برآمده از این سنتهاست:

1- سبک پرمایه و خیال‌پردازانه دربار ترکمانان قراقویونلو و آق‌قویونلو در تبریز که در اختیار صفویان قرار گرفت. یکی از این سبک، خمسه نظامی نیمه تمام دوره‌ی «سلطان یعقوب آق‌قویونلو» است که به دست شاه اسماعیل افتاد و در زمان او تکمیل شد.

2- سبک آکادمیک و طبیعت‌گرای بهزاد و یا به طورکلی، مکتب هرات که در فضاسازی، صحنه‌پردازی، طراحی و ترکیب‌بندی پیکره‌ها و کاربرد رنگ‌های درخشان و پاک، به پیشرفتی درخور نایل شد. از دستاوردهای این مکتب بازنمایی محیط معماری و تفکیک اندرونی و بیرونی است.

3- سبک متوسط تجاری ترکمان در شیراز که باز در اختیار صفویان قرار گرفت. این سیک از نظر رنگ‌بندی ، طراحی و صحنه پردازی، چندان چشمگیر نبود ولی به هرحال دارای سنتی دیرآهنگ بود و موجودیت آن به دوره آل اینجو و آل مظفر می‌رسید. از تلفیق و ترکیب این سه سنت نگارگری بود که سبک نخستین و شیوه‌ی آغازین نقاشی صفوی فراز آمد و در همان آغاز هم دستاوردهای درخشان داشت.

«شاه طهماسب» در سال 930 .ه به جای شاه‌ اسماعیل نشست وقایعی رخ داد که در روند تکامل هنر نقاشی تأثیری در خور داشت. شاه طهماسب خود در زمان  حکومت خراسان پیش «خواجه عبدالعزیز اصفهانی» و «سلطان محمد تبریزی» مشق خط و نقاشی می‌کرد و    «به ظرایف متفرع رسم و نقش نقاشی استاد مصوری بهزاد» آشنا شد. و درعنفوان جوانی به هنر نقاشی پرداخت. وی در این فن، استاد روزگار و مهندسی معجز آثار» بود و «به مشق نسخ تعلیق و مشق تصویر رغبت تمام» نشان داد و «در طراحی و چهره گشایی به تمامی نقاشان فائق» آمد. شاه طهماسب از سال 947 .ه به بعد از پشتیبانی این هنر دست کشید و به زهد و عبادت و تقوا پرداخت. کم کم اصحاب کتابخانه را که بعضی از آن‌ها در حیات بودند مرخص ساخت.

این عمل شاه طهماسب نتایجی در پی داشت:

  • با مرخص کردن اصحاب کتابخانه، حمایت دربار از آنها سلب شد و هنرمندان برای کسی این پشتیبانی، به دنبال منابع دیگر گشتند و آن را در دو جا یافتند؛ یکی در ولایات ایران به خصوص خراسان که شاهزادگان هنرپروری چون «بهرام میرزا» و بعدها «ابراهیم میزرا» در آنجا حکومت می‌کردند و از این رو در سلک اصحاب کتابخانه آنها درآمدند و دیگر اینکه هنرمندان، راه دیار دیگر از جمله هند را در پیش گرفته و در آنجا مورد حمایت دربار گورکانی قرار گرفتند و هنر خود را در خدمت آنها در آوردند.
  • نکته دیگر«به جهت خودکارکردن هنرمندان» است؛ یعنی آنها به ناچار کارگاه‌های خصوصی راه انداختند این نکته حکایت از رواج نقاشی در بین قشرهای ثروتمند می‌کند.

از این زمان به بعد تحول در نظام اجتماعی هنر نقاشی این دوره پدید آمد و به تدریج ریشه گرفت و در گذر زمان متحول شد. از سوی دیگر مهاجرت هنرمندان به دربار گورکانیان موجب اعتلای آن دردربارآنها شده و اسلوبی جدید به ظهور رسید که ترکیبی از عناصر نقاشی ایرانی و هندی و نیز اروپایی بود. همین اسلوب چندی بعد در دوران شاه عباس اول با آمدن بعضی از هنرمندان مکتب نقاشی هندی به دیار اصفهان وارد ایران شد و تأثیری در خو در جریان نقاشی ایران به جای گذاشت و آن را در مسیری نوآوری و تجدد انداخت.

 

 

 

 

 

ارسال نظر