"ایو کلَن" Yves Klein، نقاش فرانسوی بود که در نیس به دنیا آمد. والدین او "فرد کلَن" و "ماری ریموند" هر دو نقاش بودند. او رهبر جنبش نئورئالیسم و همچنین پیشگام در توسعه هنر اجرا و هنر مینیمال و هنر پاپ بود. او در سال ۱۹۵۸ در پاریس نمایشگاه جنجالی با عنوان خلاء بر پا کرد که فضای آبی رنگ پیش از ورودی گالری از محیط اسرارآمیز داخل خبر میداد. ذهنیتهای کلَن در مورد فضا و آسمان باعث بکارگیری مفرط رنگ آبی شد، در نتیجه بومهایی را که سراسر آبی بودند به وجود آورد.
بخشی از نمایشگاه خلاء/ 1958/ پاریس
این چهره جنجالی هنر فرانسه در سالهای میانی قرن، ابتدا همراه با هنرمندان دیگری چون آرمان، ژان تنگلی و دانیال اسپوری عضو گروه نئورئالیست بود. گروه مذکور، جریانی نوگرا با دیدگاهی انتقادی و کنایهوار نسبت به دنیای صنعتی و مدرن بود که موضعی ستیزهگر در برابر رسانه نقاشی داشت و بر اساس همین ویژگی توسط منتقد معروف فرانسوی پیر رستانی معرفی شد.
ایو کلَن همچون یک نوجوان، احساساتی و رمانتیک بود، شیفته آئینها، فرهنگها و فرقههای دینی بود. او از سن ۲۰ سالگی با یک فرقه مسیحی که از اصول ماکس هندل در تکامل معنوی بشر پیروی میکرد، آشنا شد و سراسر عمر هنری اش تحت تٲثیر آرمانهای آن قرار داشت. این فرقه تاکید بر دوری از عصر مادیگرایی حاضر و سیر و سلوک به دوران موعود و آکنده از روح را دارد، و برای رسیدن به رستگاری، دعوت به معنویت ناب میکردند، و به دست آوردن این معنویت با هیچ پنداری و تهی انگاری محقق میشود، در نتیجه فضای خالی سرشار از معنویت و انرژی معنوی بود. این اندیشه تا حدی متٲثر از آئین ذن در بودیسم است که مفهوم سعادت معنوی در آن بود، که کلَن در سفرش به ژاپن آموخته بود. او در سال ۱۹۸۵ در پاریس نمایشگاه جنجالی با عنوان خلاء برپا کرد، که فضای آبی رنگ پیش از ورودی گالری از محیط اسرارآمیز داخل خبر میدهد. فرش ورودی، پردههای نمایشی آویزان شده و چهارچوب در و پنجرهها همگی به رنگ آبی لاجوردی بودند.
استخر شنا/ رنگدانه های خشک آبی/ 1945
کارت دعوت نمایشگاه، وسایل پذیرایی از مهمانان و حتی لباس مخصوص دو گارد مراقب جلوی درب ورودی نیز همین رنگ را داشتند. اما تمام آن چیزی که بازدید کنندگان پس از عبور از این همه آبی، در داخل گالری میدیدند، فقط رنگ سفید بود و فضای تهی! اثاثیه و مبلمان از فضای داخل گالری تخلیه شده و روی تنها میز باقیمانده پارچهای سفید پهن شده بود. سطوح دیوارها، سقف و کف، در پوششی کاملا سفید، بیکرانی از بیرنگی را پدیدآورده بودند. آنچه که به نمایش گذاشته شده بود، در واقع چیزی نبود جز خلاء. این رویداد، در حقیقت به جای نمایش «شیء» هنری، «اجرایی» نمادین را ارائه میکرد که با سه رهیافت هنری کلَن مرتبط بود: «خلاء»، «رنگ آبی»، و اجراهای موسوم به «انسان نگاری». آلبر کامو نویسنده مشهور فرانسوی وقتی که از این نمایشگاه بازدید کرد در دفترچه یادبود آن نوشت: «تهی اما سرشار از قدرت». کلَن خود بر این باور بود که: «جوهر نقاشی شرایطی است که هنرمند توسط نیروی خلاقانه اش و با ایجاد رابطه بین عناصر به وجود میآورد و این شرایط، در واقع یک پوسته مرموز است که هنرمند آن را آبستن تصاویر نقاشی میسازد.»
رنگدانه خشک و رزین مصنوعی روی بوم
ذهنیتهای کلَن در مورد فضا و آسمان، به تدریج او را در مقام یک نقاش دگراندیش به سمت بکارگیری مفرط «رنگ آبی» به عنوان رنگ فضای لایتناهی، رنگ سحرانگیز افق و دریاهای بیکران سوق داد. او در این فرایند، به شکلی متهورانه به سمت خلق بومهایی سراسر آبی متمایل شد که اکنون معروفترین آفرینشهای هنرمند بهشمار میآیند. ارائه یک بوم که حاوی چیزی جز گستره مطلق رنگ آبی نیست، در آن زمان حرکتی کاملٱ جسورانه بود که خیلی زود برای کلَن شهرتی فراوان به همراه آورد.
رنگدانه های خشک و رزین های مصنوعی ، اسفنج های طبیعی و سنگریزه ها روی تابلو
رنگ آبی برای کلَن، برآمده از آسمان، دریاها و کهکشانهاست. آبی غنی شده او به مثابه خالصترین و معنویترین رنگ، پدیدهای حتی فراتر از آبی طبیعت، بلکه رنگ قدسی است، مثل رنگ بهشت، فضای لایزال و روح خالص. بر این اساس توجه او به رنگ آبی، همانند رویکردش به فضا و خلاء از سطح طبیعت گرایانه فراتر رفته، به اندیشههای متعالی معطوف میشود. ایو کلَن بعدها آبی لاجوردی خود را رنگی انحصاری و جهانی معرفی و حتی فرمول تهیه و ترکیب آن را منتشر کرد. «آبی بینالمللی کلَن» یا I.K.B شاید اولین تلاش برای شیئی کردن بود، که البته برخی آن را آمیزش نا مشروع هنر تجارت و کالایی کردن خلاقیت هنرمند ارزیابی کردند. در این رنگ، چسب خاصی با پودر رنگ ترکیب میشد که کیفیت درخشانی بدان میبخشید. آبی استاندارد شده کلَن، علاوه بر بومهای نقاشی، بر روی اشیاء، به سان مجموعه همرنگی از فراوردههای صنعتی، بعدها به دوره آبی کارهای کلَن، مشابه نقاشیهای دوره آبی پیکاسو، شهرت یافتند.
اما معروفترین و جنجالیترین کارهای کلَن، نقاشیهای بدنی یا به تعبیر «انسان نگاریهای دوران آبی» است؛ که از جسورانهترین کارهای تاریخ هنر مدرن است.