زبان سهل سعدی و سهل‌انگاری ما

زبان سهل سعدی و سهل‌انگاری ما
یادداشتی از روح‌الله احمدی
دوشنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۳
کد خبر :  ۱۰۹۱۷۱

 

در تقویم روزهایی با عناوین خاصی مشخص شده‌اند؛ روز فلان یا روز جهانی بهمان. بعضی‌ها در فضای مجازی کارشان این است که مناسبت‌های تقویمی را تبریک یا تسلیت بگویند. نمی‌دانم برای این کار حقوق هم می‌گیرند یا نه! چون کارشان را خیلی دقیق انجام می‌دهند و وجدان کاری دارند. کاش این‌قدر (نویسندۀ یادداشت انگشت‌های شست و اشاره‌اش را محکم به هم فشار می‌دهد تا «این‌قدر» را خوب نشان دهد.) از وجدان کاری ایشان را، بعضی از مسئولان عزیز داشتند.

در تبریک یا تسلیت گفتن مناسبت‌های مختلف، بین کارشناسانِ فضای مجازی (در فضای مجازی همه کارشناس هستند!) اختلاف نظر زیادی وجود دارد. مثلاً یک نفر روز جهانی فلان را تبریک می‌گوید، بعد یک نفر دیگر می‌آید و شاکی می‌شود که این روز اصلاً تبریک ندارد! چون این روز به دلیل سختی‌های فراوانی که فلانی کشیده است، روز فلان نام‌گذاری شده است. یا یک نفر دیگر می‌گوید که اصلاً این روز اشتباه نام‌گذاری شده و باید روز دیگری یا شخص دیگری را به این مناسبت اختصاص می‌دادند! همۀ نفرات هم خیال می‌کنند که حق با خودشان است! اما یکی از روزهایی که همه تبریک می‌گویند و در آن اختلاف نظری نیست، اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی است.

سعدی آن‌قدر بزرگ است که نمی‌شود برایش بزرگداشت نگرفت. نوشته‌هایش هم آن‌قدر دلنشین است که نمی‌شود روز بزرگداشتش را تبریک نگفت و با سطری یا بیتی از او یاد نکرد. کسی هم اعتراض نمی‌کند که چرا روز بزرگداشت سعدی اول اردیبهشت است. شاید دلیلش این باشد که خود سعدی در دیباچۀ گلستان آورده است که:

اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قضبان...

سعدی غزلیاتش را به زبانی نوشته است که با شاعران دیگر خیلی فرق دارد! برای من هنوز مشخص نشده که ما امروز به زبان غزلیات سعدی حرف می‌زنیم یا سعدی دیروز به زبان امروزی ما غزل گفته است! دلیلش هرچه که باشد، اتفاق شیرین و دلپذیری است. نوشته‌های سعدی به سهلِ ممتنع بودن معروف‌اند. یعنی نوشتنش ظاهراً کاری ندارد اما اگر بخواهید مثل او بنویسید، مغزتان رگ‌به‌رگ شده و دود از کله‌تان بلند می‌شود!

آیا همین که بزرگداشت این نابغۀ ادبیات جهان را تبریک بگوییم و روز اول اردیبهشت غزلی از او بخوانیم کافی است!؟ آیا نباید سعی کنیم بیشتر دقت کنیم؟ اما سهل بودن زبان سعدی، گاهی باعث سهل‌انگاری ما می‌شود. اگر آثار خاقانی را بخوانیم، شاید مجبور بشویم بیشتر دقت کنیم که هم اشتباه نخوانیم، هم معنی‌اش را درست متوجه بشویم! اما شاید سادگی و صمیمیت غزلیات سعدی است که باعث اشتباه ما می‌شود. دیده‌ام که می‌گویم ها! حتی در بین اهالی قلم هم دیده‌ام! یک مثالش کلمۀ «رقیب» است که امروز به معنی حریف و هماورد استفاده می‌شود اما در روزگار قدیم به معنی نگهبان و مراقب بوده است.

سعدی در ابیاتی از «رقیب» استفاده کرده است که می‌توانیم با معنی امروزی هم آن‌ها را بخوانیم (گرچه منظورش همان معنی دیروزی بوده است)، مثل این بیت:

هرکه به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست

اما در ابیاتی اصلاً نمی‌توانید «رقیب» را به معنی امروزی بخوانید. مثل این:

شیرین به در نمی‌رود از خانه بی رقیب
داند شکر که دفع مگس بادبیزن است

شیرین که قصد ندارد با رقیب (حریف) خودش بیرون برود! اینجا کاملاً مشخص می‌شود که «رقیب» یعنی مراقب و نگهبان. مراقبی که سعدی نقش بادبزن را به او داده است تا مگس (عاشق) بیچاره را بپراند!

من وقتی به این جزئیات دقت می‌کنم، از خواندن غزلیات سعدی بیشتر لذت می‌برم؛ شما را نمی‌دانم!

 

گلونی  |   بلبل‌زبونی

ارسال نظر