"مایکل بیروت" Michael Bierut، گرافیست، منتقد و معلم طراحی گرافیک، متولد 1957 در شهر اوهایو آمریکا است. وی در رشته طراحی گرافیک دانشگاه سین سی ناتی تحصیل کرده است. بیروت از سال 1990 در پنتاگرام مشغول به کار و همچنین بنیان گذار سایت design observer است. در رزومه کاریش نویسندگی کتابهای مختلفی با موضوع طراحی گرافیک و دریافت جوایز گوناگون دیده می شود.
مایکل بیروت در مصاحبه ای گفته است:
همیشه در دوران دبیرستان جوانی شاد، پویا و فعال در عرصه هنر بودم. کارهای تزئینی سالن های مدرسه همیشه بر عهدهام گذاشته میشد و در همان زمانها بود که متوجه شدم گرافیک دیزاین بهترین راه برای ترکیب کردن هنرهای مختلف است، بنابراین با جسارت تمام پا به این صحنه گذاشتم. تا الان پروژه های مختلفی کار کردهام، مثل طراحی جلد کتابهای گوناگون، علامتهای شهری، هویت بصری و…ممکن است این در تصورتان نگنجد که لذت واقعی این هنر را زمانی که طراحیهایم به پایان میرسد درک میکنم.
همیشه کار کردن را به صورت دسته جمعی و گروهی دوست دارم و این یکی از دلایلم برای انتخاب رشته طراحی گرافیک بود، به نظرم کار انفرادی بسیار کسل کننده و نامطمئن است. وقتی شما با یک گروه (مثل پنتاگرام) کار میکنید، همکاران با استعداد زیادی در کنار شما هستند که همیشه میتوانید روی کمک آنها حساب باز کنید و از کار کردن لذت ببرید.
در واقع بیش از آنکه به خطاها در یک طراحی بپردازم دنبال کشف هویت اثر هستم. وقتی شما یک کتاب طراحی میکنید و یا یک تابلو، دقیقا همانطور که شما آن را طراحی کردید باقی میماند و هویت در حقیقت یک اثر زنده است ( در اینجا من بین هویت و مشکلات ساده تر در طراحی لوگوها و سمبل ها فرق قائل هستم). موفقیت آن تا حدی به آنچه طراح به روند طراحی اضافه میکند بستگی دارد. آنچه که واقعا تفاوت ایجاد می کند چگونگی استفاده از این برنامه است. درحالیکه با ثبات است چگونه تغییر میکند؟ چگونه از شرکت های مشتریان مطلع میشود؟ چگونه با مخاطبین و کاربران ارتباط برقرار میکند؟ به این دلیل است که برخی از برنامههای هویتی که کوچکتر از واقعیت نشان داده شدهاند، یعنی جایی که در واقع اصلا ” طرحی” وجود ندارد، انقدر موفق هستند. وقتی یک برنامه هویتی واقعا ماثر طراحی میکنید، در واقع یک راکت طراحی نمی کنید بلکه یک سکوی پرتاب طراحی کردهاید.
وقتی تازه کارم را آغاز کرده بودم، سعیام بر این بود که خودم را به جای مخاطب قرار دهم و طراحیهایم باعث رضایتم شود ولی بعد دریافتم که باید مشتری را به عنوان مخاطب جایگزین کنم و طراحیهایم را برای رضایت خاطر آنها انجام دهم. هر دو این نظریه ها به نظر درست می آید ولی در حقیقت اشتباه محض است. در واقع من متوجه شدم که مخاطبان اصلی مردم عادی جامعه هستند که تمام طراحیهای ما را قضاوت و تحلیل میکنند.
مسئله دیگر اینکه در حال ارائه طراحی سعی کنید همیشه ذهن خود را باز مشتاق به یاد گیری نگه دارید و بدانید با رد کردن اولین ایدهای که به ذهن شما خطور میکند می تواند آغاز شروع ایدههای بعدی باشد.
تعدادی از آثار این هنرمند را در گالری ببینید.