پرتاب رنگ بر بوم، شاهکارهای جکسون پولاک

پرتاب رنگ بر بوم، شاهکارهای جکسون پولاک
"جکسون پولاک" (Jackson Pollock) ، مردی که با پرتاب رنگ بر بوم شاهکار خلق می کرد، ابتدا یک سنت گرا بود.
جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۸:۴۰
کد خبر :  ۱۰۸۶۵۹

 

"جکسون پولاک" (Jackson Pollock)، مردی که با پرتاب رنگ بر بوم شاهکار خلق می کرد، ابتدا یک سنت گرا بود. در آغاز دهه 1930او از دانش آموزان توماس هارت بِنتن، یکی از پدران نقاشی محلی آمریکا بود. اعتقاد اصلی مکتب محلی این است که باید موضوع مورد نظر را از پس زمینه ی خودتان انتخاب کنید.

در 1935، "پولاک" به بخش طراح هنر فدرال اداره ی پیشرفت مشاغل پیوست و در آن جا تحت تاثیر "خوزه کلمنت اوروزکو" و "دیوید آلفارو سیکوئروس"، نقاشان دیوارنگار مکزیکی، قرار گرفت. پس از آن به ویروس سورئالیسم مبتلا شد که توام با اعتیاد به الکل، او را به بررسی ناخودآگاه از طریق روان شناسی کشاند. او در 1938، تحت روان درمانی قرار گرفت.

بیشتر هنرمندان آمریکایی حوزه ی اکسپرسیونیسم انتزاعی "کارل یونگ" را به "زیگموند فروید" ترجیح می دادند. "یونگ"، ناخودآگاه جمعی نهانگاه نمادهای مشترک و یک زبان  جهانی است که هر فردی در سطحی از ناخودآگاه  آن را درک می کند. "پولاک" سعی کرد این نمادها را از طریق روان درمانی کشف و به کمک هنرش، آن ها را مجسم کند.

"پولاک" زیاد اهل صحبت کردن نبود، حتی در مراحل درمانی اش، بنابراین ناخودآگاهش را از طریق نقاشی، برای پزشکش آشکار می کرد. او در سال 1941 از درمان دست کشید و چهارسال بعد دریافت که می تواند به بهترین شکل ناخودآگاهش را باچکاندن، ریختن و پاشیدن رنگ بربوم بیان کند. این شیوه ی نقاشی، اسلوب چکه ای نامیده شد.

 

جکسون پولاک در کارگاهش

 

هنگامی که "پولاک" رنگ را می چکاند، به سرعت به اطراف بوم حرکت می کرد یا می رقصید. این کار به نقاشی کُنشی Action  Paintingمعروف شد.

هدف اکسپرسیونیسم انتزاعی، بررسی ناخوداگاه است تا به زبان نمادین اجازه دهد که خودش صحبت کند؛ اما حوضچه ها و لکه های سیاه و نقش جوی های که آن ها را در بی عنوان به هم متصل می کند، از کنترل خوداگاه در میانه ی آشفتگی حکایت می کند. شکل های سیاه بزرگ برای گرفتن دست ها و چرخاندن دور شکل بزرگ مرکزی به منظور اجرای یک آیین یا مراسم وحشی پاگانی ظاهر می شوند.

"پولاک" می گفت : وقتی در حال نقاشی هستم، به کاری که می کنم، آگاه نیست. فقط بعد از نوعی دوره "آشنا شدن" است که نتیجه کارم را میبینم.

"پولاک" بوم های بزرگ را ترجیح می داد تا بتواند دور آن ها برقصد و رنگ را از تمام زوایا بپاشد. وفتی با یکی از تابلوهای "پولاک" رو به رو می شوید، حس می کنید تابلو در حال بلعیدن شماست. گویی در حال فرورفتن در جهانی آشفته، اما زیبا، جشنی از انرژی لگام گسیخته و شکافتن اتمی بربوم هستید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر